|
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:دنیای کاغذی,خود ارصایی,استمنا,کمر پدر,شکم مادر,تخت خواب,شب زفاف, :: 12:8 :: نويسنده : HAMID
در کمـــــــر پدرمـــــــان بودیم جایـــــــمان خوب بـــــــود
سالـــــــها پیشـــــــ
شـــــــبی کـــــــه پـــــــدر جوان بود
و مـــــــادر جوانـــــــتر
ثانیـــــــه ها نیمه شـــــــب را نشـــــــان میدادن
و وقت خوابیدن کنـــــــار همـــــــ
عشوه ای بر پـــــــا شـــــــد
ما از کمـــــــر پـــــــدر انتقال یافتیم
به شکم مـــــــادر
مـــــــا با گـــــــوش خودمان شنیدیم
که فنر های تخـــــــت راضی نبودن
از این ســـــــفر
نه مـــــــاه به هـــــــر دری کوبیدیم در شکم مـــــــادر که بیخیال ما شوید
نشـــــــد
به دنـــــــیا امدیم که ای کـــــــاش
ســـــــر زا رفته بودیـــــــم
حالا هـــــــر روز هـــــــزار بار
به خودمان می گوییم
ای کـــــــاش
در ان خود ارضـــــــایی های دوران بلوغ پـــــــدر
نوبته مـــــــا میشد که به دســـــــتمال کاغـــــــذی امیخته میشدیم
و در سطل اشـــــــغال می افتادیم
که ان دســـــــتمال کاغـــــــذی شـــــــرف داشت به این
دنیـــــــای کاغـــــــذی...
![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
مے گـ ـوینـ ـد: مرـــگـ ــ ـــــــ حـ ـق ا َستـ ـ פֿُـ ـدایـ ـا حـ ـقمـ را مےפֿواـــهمـ.......... ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
آدم حسابی نیستم ، اشتباه زیاد دارم ، کامل هم نیستم ، حتی معمولی هم نیستم…! ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:ایران,سرزمین دلیران,کشور من,ایران من,من,تو,او,ما,انها,ایشان,روسری,فاحشه,هرزه,سرد, :: 12:3 :: نويسنده : HAMID
![]()
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:سهراب, سپهری,شاعر,درد,غم, شعر,سهراب سپهری,شیرزاد,سعدی,حافظ, :: 12:1 :: نويسنده : HAMID
![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:راک و نی نی , نی نی و راک , راک , نی نی , جان سینا,رندی اورتون, , :: 11:59 :: نويسنده : HAMID
![]()
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 11:57 :: نويسنده : HAMID
همه ما اینجا عكسای قشنگی داریم،
مجردیم و تحصیل كرده بر حسب اتفاق همه لیسانس به بالا هستیم و به ندرت پیش میاد كه ایران درس خونده باشیم،
از نظر اوضاع مالی كه اصلا حرفشم نزن، همه بیزینس و سرمون شلوغ ؛ اونقد كار رو سرمون ریخته كه زیاد
فرصت واسه نت اومدن نداریم پس بهتره واسه آشنایی بیشتر و بقای دوستی از امكاناتی مثل تلفن همراه یا
حداقل از تلفن شخصی اتاقمون استفاده كنیم،
اكثرا زندگی مجردی با دوستان داریم و اتفاقاً پایتخت هم زندگی می كنیم،
از نظر هنری یه جورایی همه هنرمندیم، وقتی كم میاریم گیتار می زنیم وقتی هم زرنگیم سه تار می زنیم،
ورزشكار هستیم و تو ورزشای انفرادی فعالیت می كنیم (اكثرا بیلیارد و سواركاری)
وب سایت شخصی مون كه در حال احداثه و چون خیلی بیزی هستیم این روزا هنوز فرصت كافی واسش
نداریم،
از مسافرت به كشورای خارجی بگیم، فقط منطقه ی مثلث برمودا رو نرفتیم اونم به خاطر مسایلی كه قطعاً
خودتون اطلاع دارید،
از نظر زبانهای خارجی فقط فارسی مون یك كم ضعیفه كه باید ببخشید و علتش هم عرض شد خدمتتون
"تحصیلات دانشگاهی خارج از كشور"،
شبها تا دیر وقت كارهای شركت رو انجام میدیم و چون باید بصورت آنلاین انجام شن اجباراً مسنجرمون هم
آنلاینه، ولی خداییش با كسی چت نمی كنیم اصلا اگه دوست دارید User و pwd بهتون بدیم كه ببینین فقط
شما تو اد لیستمونین،
از نرم افزارهای جاسوسی هم استفاده نمی كنیم، به ما چه ربطی داره شما تو شبكه چی كاره ای فقط انتظار
نداریم جواب آفها رو ندین،
اااا دیدین داشت یادمون می رفت، به شدت از دروغ متنفریم و اصلا اهل كلاس گذاشتن نیستیم، اصلا این
صداقتمون بود كه ما رو به اینجا رسوند، اگه احتمالا با كسی تو نت آشنا شدیم صرفا به خاطر این بوده كه از
پروفایل و اخلاقش خوشمون اومده و اصلا به خاطر عكسش نبوده كه براش پیام دادیم
...راستی هممون اسم و عكسامون هم واقعیه .. مگه نه ؟!! .....!!
![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
. . . بقیه در ادامه مطلب ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ادامه مطلب ... ![]()
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:39 :: نويسنده : HAMID
سلام دوستان خوبین؟ من یه چند وقتی هست که پشت سر هم اپ میکنم ولی ..... شما ها نظر نمیدید و این باعث میشه که من ناراحت شم ولی از اونجایی که تازه این وبو باز کردم دنبال چند تا منقاضی هستم که بیان واینجا عضو بشن برای عضویت در این وبلاگ فقط 1 دقیقه وقت لازمه برید و از اون گوشه سمت راست و ثبت نام کنید و مطلب ارسال کنید ممنون از همه تون مدیریت وب H@M!D ------------------------------------------------------------------------------------------------------------- و اینم یک مطلب جنجالی در ادامه مطلب+ عکس چند وقت پیش خبری مبنی بر تن فروشی یک دختر ۲۰ ساله از برزیل به گوش میرسید که جنجال بسیاری در رسانه ها بپا کرد، اکنون دختر دیگری به نام ربکا برناردو در اقدامی مشابه در حال تلاش برای جمع آوری پول جهت مداوای مادر زمین گیرش است. او که این اقدام خود را یوتویوب اعلام کرده است میگوید به محض اینکه تولد ۱۸ سالگی ام به پایان رسید تصمیم گرفتم ایده ام را عملی کنم تا مادر مریضم درمان شود. بقیه در ادامه مطلب ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ادامه مطلب ... ![]()
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:34 :: نويسنده : HAMID
کی از مهم ترین عناوینی که اکثر گیمرها مشتاقانه منتظر عرضه اش هستند,GTA V می باشد که این عنوان Open_World توانسته یک شگفتی را در صنعت بازی های ویدئویی خلق کند که در این بین نباید از قدرت شرکت محبوب RockStar در خلق همچین عناوینی به راحتی گذشت;زیرا این شرکت با عرضه ی چند نسخه از سری بازی های Grand Theft Auto قدرت خود را بر همگان اثبات کرده است و ما حال قصد داریم به بررسی یکی از مهم ترین و پر قدرت ترین بازی های نسل فعلی کنسول های خانگی بپردازیم.
بار دیگر شرکت RackStar برای انتشار جزئیات GTA V پنهانی کاری کرده است و برخلاف سایر کمپانی های مطرح بزرگ بازی سازی هیچ علاقه ای مبنی برانتشار جزئیات و اخبار فراوانی از عنوان در دست ساخت خود ندارد,اما با وجود آنکه عرضه ی رسمیGTA V روز به روز نزدیک تر می شود جزئیات اندکی از این عنوان منتشر می شود که موجب متحیر شدن علاقه مندان و مخاطبین می شود و حال نکته ای که بیش از همه قابل اهمیت است درک مفاهیم و داستان نسخه ی پنجم سری بازی های Grand Theft Auto می باشد که شما در این مقاله میتواند جواب بسیاری از سوالات نامفهوم خود را در خصوص این عنوان بدست آورید. تاریخ عرضه ی رسمی GTA V شرکت RockStar قبل از آنکه تصاویر و ویدئوهای متعددی از عنوان در دست ساخت خود منتشر کند,شایعاتی زیادی مبنی بر تاریخ عرضه ی رسمی GTA V در تمامی وب سایت های خبری بازی های رایانه ای مطرح شد که با وجود این ویژگی ها,کمپانیRockStar سرانجام پس از مدت ها تصمیم به اعلام تاریخ عرضه ی رسمی GTA V کرد و طبق حدس ها و گمان هایی که زده می شد,این شرکت تاریخ عرضه ی رسمی این عنوان را تقریبا همزمان با عرضه ی سایر عناوین خود یعنی در تاریخ ۱۷ سپتامبر مصادف کرد که پس از اعلام این خبر,در حین ناباوری پلتفرم های مقصد این عنوان بزرگ تنها دو کنسول PS3,X360 ذکر شده بود که همین امر موجب شد بسیاری از تحلیل گران به انتقاد از این رفتار مسئولان شرکت RockStar بپردازند,زیرا بسیاری از آنان معتقدند عدم عرضه ی یک بازی مهم آن هم بر روی رایانه های شخصی میتواند اقدامات تاسف باری را بوجود آورد که تا به این لحظه نیز,هیچ خبری از GTA V بر روی رایانه های شخصی همانند بازی Red Dead Redemption نیست. چرا GTA V به تعویق افتاد؟ عنوان GTA V ابتدا برای بهار سال ۲۰۱۳ میلادی توسط تیم سازنده برنامه ریزی شده بود,اما بنا بر یک اتفاقی کاملا مهم و غیر منتظره,شرکتRockStar تاریخ عرضه ی این عنوان Open_World را به ۱۷ سپتامبر موکول کرد و طبق سخنانی که مدیریت تیم سازنده در خصوص این مورد داشته بودند,ذکر شده بود آنان به مدت زمان بیشتری برای خلق همچین آثار جاودانی نیازمندند که پاسخ مسئولان آن شرکت به منتظران چنین بوده است:
به هر حال شرکت RockStar بدون توجه به وقایایع اتفاق افتاده و خواسته های هوادارانش,تاریخ عرضه ی رسمی GTA V را ۱۷ سپتامبر سال ۲۰۱۳ میلادی برانداز کرد. قهرمان واقعی بازی کیست؟ در مجموع سه کاراکتر تازه وارد در GTA V وجود دارد که هر یک از آنان به گونه ی خاصی میتوانند در داستان اصلی بازی موثر واقع شوند,که بازیکنندگان قادر خواهند بود در هر زمان و مکان شخصیت خود را تعویض کرده و به سراغ کاراکتر دیگری بروند که همین امر نیز موجب شده است یک ارتباط جالب و پسندیده ای بین تمامی شخصیت هایGTA V ایجاد شود;که حال میخواهیم به بررسی زندگی سه کاراکتر با نام های “مایکل,فرانکلین و ترور” که بعدهای اصلی این عنوان را تشکیل می دهند بپردازیم: فرانکلین:او یک مرد جوان آمریکایی / آفریقایی تبار است که در آروزی تبدیل شدن به یک جنایتکار حرفه ای شهر لوس سانتوس,در این شهر بزرگ مشغول به زندگی کردن است.فرانکلین دوست دارد در یک جهانی وسیع و گسترده به باندهای خلافکار خیابانی بپیوندد,اما وی فعلا نمایندگی فروش یکی از بزرگترین شرکت های خودروها و اتومبیل های لوکس شهر را بر عهده دارد که همین امر باعث شده او به صورت جاه طلبانه در زندگی رشد کند و از وضعیت فعلی خودش به ستوه آید. مایکل:مایکل یکی از کارکنان بانک های ایالات متحده ی آمریکا بوده که وی بنا بر دروغ هایی که به رئیس شعبه ی بانک گفته است,از سمت خود اخراج شده و همراه با خانواده اش به شهر لوس سانتوس مهاجرت کرده و در یک عمارت کاملا زیبا و مجلل مشغول به سپراندن زندگی خود می باشد.متاسفانه همسر مایکل که آماندا نام دارد یک زنی خودخواه و کاملا مغرور است که وی تمام پول های بدست آمده از زحمات همسرش را خرج می کند که همین ویژگی باعث شده تا مایکل به دزدی از بانک هایی که خودش یک روزی در آنها مشغول به کار بوده است بپردازد. ترور:این کاراکتر دچار ذهنی ناپایدار است که او نیز همانند مایکل یکی از کارمندان بانک های آمریکا بوده است که سرانجام پس از سال ها کارکردن,تصمیم می گیرد تا بازنشستگی اش را اعلام کند و از آن پس مایکل را شریک خود به حساب می آورد.او علاوه بر آنکه در یک بانک دولتی مشغول به کار بوده,یک خلبان نظامی سابق در شهر لوس سانتوس نیز بوده است که وی از این زندگی آشفته بار خود خسته می شود و تصمیم بر تاسیس یک فروشگاه با نام “ترور فیلیپس” می کند که کار این شرکت به صورت عمده,جا به جایی اسلحه و مواد مخدر می باشد که جوانان و مردمان آمریکایی از این شرکت و کار های انجام شده توسط آن استقبال به عمل می آورند.در حال حاضر زندگی ترور با یک تریلی کوچک در اواسط بیابان های شهر لوس سانتوس سپری می شود و بنابراین ترور با شریک قدیمی خود و با یک جنایتکار آینده دار یکی از بزگرترین گروه خلافکاران شهر را تشکیل می دهند که در اکثر مواقع کار آنان,غارت پول و اتومبیل های گران قیمت و ارزشمند بوده است. اما ظاهرا یک شخصیت دیگر نیز با نام Casey در بازی ایفای نقش می کند که صداپیشگی این شخصیت را آقای Jeff Wincot,که جزء ستارگان مطرح سینما می باشد بر عهده دارد.تا به حال اطلاعاتی چندانی در خصوص این شخصیت جدید منتشر نشده است و فقط باید در خصوص آگاه شدن از گذشته ی وی صبر نمود. وسایل نقلیه بی گمان یکی از مهم ترین بخش هایی که میتواند در یک عنوان به خصوص آن هم در عنوانی با طعم و بوی Open_World نقش پررنگ و اساسی برای جذب مخاطبین ایفا کند,مربوط به بخش وسایل نقلیه است.عنوان در حال توسعه ی شرکت RockStar نیز در این زمینه یقینا حرف هایی را برای گفتن خواهد داشت,البته هرچند که اطلاعات مختصری در خصوص وسایل نقلیه ی GTA V بدست نیامده اما با انتشار و جمع آوری چندین تصاویر و تصاویر هنری “آرت ورک” موفق به کسب اطلاعاتی در خصوص وسایل نقلیه ی این عنوان شده ایم.همانطور که در ادامه خواهید خواند,وسعت شهر لوس سانتوس بسیار عظیم است به گونه ای که بزرگترین شهر برانداز شده توسط هواداران شرکت RockStar شناخته می شود,اما آیا میتوان یک دنیایی بزرگ را بدون وسایل نقلیه ی گوناگون تصور کرد؟ “مطمئنا خیر” شهر لوس سانتوس در واقع ترکیبی از شهرهای نسخه های پیشین سری بازی های Grand Theft Auto و عنوان Red Dead Redemption می باشد که به لطف تمام این نکات,وسایل متعددی از جمله “اتومبیل,هلکوپتر,قایق” و سایر وسایل های حمل و نقل در طول سطح بازی گنجانده شده است.از آنجا که مجله ی ”گیم اینفورمر” و شرکت RockStar تایید کرده اند;به منظور تشویق و افزایش هیجان بازیکنندگان,آنان میتوانند در طول گیم پلی بازی به کشف وسایل نقلیه بپردازند و بر اساس اطلاعات بدست آمده,وسایل نقلیه ای که در طول سطح شهر پنهان شده اند تنها خودرو نمی باشند بلکه ممکن است آن وسیله به یک موتور کراس و… اختصاص داده شده باشد.در حال حاضر وسایل نقلیه ای که در GTA V موجود است میتوان به “دوچرخه ی BMX (یک نوع دوچرخه ی حرفه ای),دوچرخه ی کوهستان,دوچرخه ی جاده,انواع و اقسام اتومبیل ها در برند های شرکت های مطرح خودروسازی,کامیون های سبک و سنگین,هلکوپتر و هواپیماهای ATVC” اشاره داشت و از آنجا که شخصیت ترور در گذشته خودش یک خلبان نظامی بوده است,برای پرواز بر اوج شهر تنها نیازمند یک هواپیما هستید. از GTA V چه می خواهید؟ در هر عنوانی علاوه بر آنکه بخش های متععدی بر جذابیت بازی می افزاید,بخش های اضافی و سرگرم کننده ای بدون شک میتوان نقش موثری از خود بر جای بگذارند.همانطور که تیم سازنده ی GTA V وعده داده بود,بازیکنندگان با امکانات بسیار شگفت انگیزی مواجه خواهند شد که از مهم ترین آنان میتوان به “غواصی,جت اسکی,ایستگاه رادیویی,بازی کردن رشته های ورزشی متعدد از جمله تنیس و گلف و انجام حرکات جذاب یوگا”اشاره داشت اما با این حال هنوز برخی از سیستم های مورد نظر طراحی نشده که یکی از مهم ترین آنان,سفارش ساخت یک اتومبیل به شرکت اتومبیل سازی بوده است. GTA V بر روی کنسول های نسل بعد؟ در حال حاضر این سوال ممکن است برای هزاران نفر بوجود آید,زیرا شرکت RockStar پس از آنکه عرضه ی رسمیGTA V را از بهار سال ۲۰۱۳ به ۱۷ سپتامبر سال ۲۰۱۳ تعویق انداخت شایعاتی زیادی در خصوص عرضه ی این عنوان بر روی کنسول های نسل بعد مطرح شد و نگرانی های بسیاری از هواداران اوج گرفت.بسیاری معتقد بودند GTA V همزمان با راه اندازی عرضه ی رسمی کنسول PS4 بر روی کنسول های نسل بعد وارد بازار می شود و اوج این شایعاتی به حدی رسید که چند شرکت بازی سازی از جمله “آوالانچ استودیو سازنده ی سری بازی های Just Cause” معتقد بودند عرضه ی ساخت چند عنوان برای کنسول PS4 به مراتب آسان تر ساخت یک عنوان برای PS3 خواهد بود.ممکن است پس از عرضه ی موفقیت آمیزGTA V بر روی کنسول های نسل فعلی,چند نسخه از پورت نسخه های کنسول PS3,X360 بر روی کنسول های نسل بعد نیز عرضه شود هرچند که این موضوع هنوز به طور رسمی تایید نشده است. یک دنیایی دور از انتظار همانطور که آگاه هستید,روایت داستان اصلیGTA V به شهر بزرگ لوس سانتوس باز می گردد که به گفته ی مجله ی معتبر “گیم اینفورمر” نقشه یGTA V بسیار وسیع و عظیم است به طوری که نقشه ای که بازیکنندگان در سمت چپ تصویر بازی روایت خواهند کرد,چند برابر نقشه های سه عنوان Red Dead Redemption,GTA : San Andres,GTA IV می باشد و این ویژگی به آن معناست که این عنوان به راحتی میتواند علاقه مندان را در خودش غرق کند. مدیر هنری مجله ی Gameinformer آقای Garbut crunched نیز در خصوص این مورد گفت:
شما در پایان نیز میتوانید باکس آرت رسمی GTA V را مشاهده بفرمایید: آماده باشید,قلنج های دست و سرتان را بشکنید,کنترلرهای کنسول هایتان را نیز مهیا کنید,تلویزیون Full HD در سایزهای ۴۰ اینچ به بالا تهیه فرمایید,صدای بلندگو (بیس,سینما خانواده و…) را آزاد کنید تا معنای یک سرقت بزرگ و بی نظیر را بچشید. ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:مخ زنی,روش مخ زدن,مخ زدن دختر,مخ زدن دخترا,روش مخ زنی دخترا,چگونه مخ یک دختر را بزنیم ,مخ زدن در سه سوت, :: 17:5 :: نويسنده : HAMID
![]()
شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:داستان باحال ,داستان بال 18 سال,18 سال به بالا , +18, :: 17:4 :: نويسنده : HAMID
مرد تازه به خانه رسیده بود وهنوز پیراهن از تن خارج نکرده بودکه با صدای جیغ و کوبیده شدن کت وشلوارش به صورت اش هاج و واج همسرش را نگاه میکرد که با گریه میگفت:این چیه؟ها نا مرداین چیه؟ یه تار موی بلوند بلند روی کت تو بود!من همیشه میدونستم که تو یه زن مو بلند بلوند رو به من ترجیح میدی! به هر قائله اون روز گذشت روز بعد … مرد تازه به خانه رسیده بود و هنوز پیراهن از تن خارج نکرده بودکه با صدای جیغ و کوبیده شدن کت و شلوارش به صورت اش هاج و واج همسرش رانگاه میکردکه با گریه میگفت:این چیه؟ها نا مرد! این چیه ؟ یه تار موی مشکی بلند ! روی کت تو بود ! من همیشه میدونستم که تو یه زن مو بلند و مشکی رو به من ترجیح میدی ! آن روز هم به هر قائله گذشت و روز بعد … مرد پیش از بازگشت به خانه ، به خشکشویی محل رفت با پرداخت انعام اضافه دستور داد کت ش را به خوبی پرس بزنند و حتی بخار بدهند و مجدد برس بزنند و به او اطمینان دهند که حتی یک سبیل مرد هم روی کت او نیست! سپس عازم خانه شد . مرد تازه به خانه رسیده بود و به آرامی و اطمینان با لبخند پیروزمندانه پیراهن از تن خارج میکرد که با صدای جیغ و کوبیده شدن کت و شلوارش به صورت اش هاج و واج همسرش را نگاه میکرد که با گریه میگفت :بی صفت پست ! هرزه نامرد ! این یعنی چی ؟! من هیچوقت فکرش رو هم نمیکردم که تو یه زن کچل رو به من ترجیح بدی ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
دخترجوانی چندروز قبل ازعروسی آبله سختی گرفت وبستری شد می نالید موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. نابینا باشد. ۲۰سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت،مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند. عشق را به جا نیاوردم . ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:داستان باحال ,داستان بال 18 سال,18 سال به بالا , +18, :: 16:58 :: نويسنده : HAMID
یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم ،از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس،کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده ! به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت،در مورد اقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند ، احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره.لابد فقط به ادم های با کلاس و شیک پوش وبا شخصیت میده بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چی هستن !با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه؟ منو تائید می کنه؟کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تامختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه!شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست!دل تو دلم نبود!یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت:اقای محترم بفرمایید ! قند تو دلم اب شد ! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم : می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم ! چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اون قدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک!وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم ،فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . دیگر نگران طاسی سرخود نباشید! پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !! ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:هماهنگی,سگ,باحال,سگ خفن,سگ هماهنگ,دنیای سگ ها, :: 16:56 :: نويسنده : HAMID
![]()
شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:مخ زنی,روش مخ زدن,مخ زدن دختر,مخ زدن دخترا,روش مخ زنی دخترا,چگونه مخ یک دختر را بزنیم ,مخ زدن در سه سوت, :: 16:55 :: نويسنده : HAMID
![]()
شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:داستان باحال ,داستان بال 18 سال,18 سال به بالا , +18, :: 16:53 :: نويسنده : HAMID
داستان عاشقانه مرد و همسرش باز تو در کنارم هستى و می دونى چى میخوام بگم ؟ زن در
حالى که لبخندى بر لب داشت گفت:چى می خواى بگى عزیزم ؟
مرد گفت : فکر میکنم و اعتقاد دارم که وجود تو باعث ایجاد این همه بدبختی برای من شده ! ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:مخ زنی,روش مخ زدن,مخ زدن دختر,مخ زدن دخترا,روش مخ زنی دخترا,چگونه مخ یک دختر را بزنیم ,مخ زدن در سه سوت, :: 16:52 :: نويسنده : HAMID
![]()
شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:بازار یابی,کار و بار, بازار کار, کشیش,الله,اسد الله, :: 16:51 :: نويسنده : HAMID
دو گدا در خیابانی نزدیک واتیکان کنار هم نشسته بودند. یکی صلیب گذاشته بود مقابلش و دیگری الله... مردم زیادی که از آنجا رد می شدند، به هر دو نگاه می کردند و فقط در کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول می انداختند. کشیشی از آنجا می گذشت،مدتی ایستاد ودید که مردم فقط به گدایی که صلیب دارد پول می دهند وهیچ کس به گدای که الله داره چیزی نمیدن رفت جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا مرکز مذهب کاتولیک است.پس مردم به تو که الله گذاشتی پول نمی دهند، به خصوص که درست نشستی کنار یه گدای دیگری که صلیب دارد. در واقع از روی لجبازی هم که باشد مردم به اون یکی پول میدهند نه تو. گدای پشت الله بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب و گفت: هی "اسدالله" نگاه کن کی اومده به ما بازاریابی یاد بده؟ مراقب باشید به لجبازی با یکی، سکه هایتان را در کلاه دیگری نیاندازید، ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:مخ زنی,روش مخ زدن,مخ زدن دختر,مخ زدن دخترا,روش مخ زنی دخترا,چگونه مخ یک دختر را بزنیم ,مخ زدن در سه سوت, :: 16:17 :: نويسنده : HAMID
![]()
شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:خنده دار,جک,جک جدید,جک ترکی,جک غضنفری,جک قضنفری,جک لری ,, :: 12:10 :: نويسنده : HAMID
خدایا به ما که بنز و بی ام و نمی دی... حداقل به اونایی که می دی، یه کم به قیافه هاشون دقت کن ما این قدر حرص نخوریم! ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- آقا یه سوال !!! ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- یه بارم با مخاطب خاصـــــم رفتیم کــــوه
لبه پرتگــــاه پاهاش سُر خورد دستاشـــو گرفتم که نره اما یاد این جملـــه افتادم که میگه عشقتـــــو رها کن اگه برگشت که مال توئه اگه نه از اولــــم مال تو نبوده منم دستاشــــو رها کردم ! هیچی دیگه ....منو نخواست بی شعور!!!! :ا --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
عایا میدانستید ممه را از آخر بخوانید صدای خوردنش در می آید؟؟
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یه تبلیغ دیدم که اصلا نمیتونم هضمش کنم !
باباهه میاد تو خونه میگه دخترم امسال دوست داری مسافرت کجا بریم ؟ دختره میگه بابایی من از مسافرت میترسم ! باباهه میگه واسه چی عزیزم ؟! دختر : آخه خیلی ها تو مسافرت کشته میشن . . . ! بابا :غصه نخور دخترم بابا فکر اونجاشم کرده ! بعد پرده رو کنار میزنه یه پراید پارکه ! دختره :هوراااااااااااااا بعدشم میگه سایپا مطمئن :| :| H@M!D ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اخ جون فصل گرما داره میاد...خیلی دوسش دارم...بخاطر:
بستنی،استخر روباز،ساپورت،پیک نیک با رفیقات،تیشرت آستین کوتاه،ساپورت،نوشیدنی های خنک،آب بازی تو پارکا،ساپورت،و کلی چیزای قشنگ و ساپورت که تو تابستون فقط میشه تجربشون کرد....بازم ساپورت :D ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]() میگن زن ضعیفه ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب: جدايي نادر از سيمين , عكس هاي تركيبي , عكس هاي سركاري , عكس هاي باحال براي وبلاگ , عكس هاي خفن براي وب , عكس هاي خنده دار براي وبلاگ , مطلب طنز براي وبلاگ , تصاويري براي سركار گذاشتن بازديد كننده , , :: 20:37 :: نويسنده : HAMID
![]() يك اتفاق وحشتناك! ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ادامه مطلب ... ![]()
جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:31 :: نويسنده : HAMID
گوگل: من صاحب همه چیم ویکی پدیا : من همه چیو میدونم فیس بوک : من همه رو میشناسم اینترنت : من نباشم، شماها هیچی نیستید . . .
.
. . . .
برق : زر اضافه نزنید ! ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:29 :: نويسنده : HAMID
این بار اگر زن ِ زیبایی دیدید هوس را زنده به گور کنید !
و خدا را شکر کنید برای خلق این زیبایی ...
زیر باران اگر دختری را سوار کردید
به جای شماره ، به او امنیت بدهید !
او را به مقصد ِ مورد نظرش برسانید ...
نه به مقصد ِ مورد ِ نظرتان !
در تاکسی خود را به در بچسبانید ، نه به او !
رابطه با دوست دخترتان را به مكان ختم نكيند !
عفتش را لكه دار نكنيد! اوهم انسان است.
مثل من ، مثل تو ، مثل همه ي انسان ها، اوهم انسان است
بیائید فارغ از جنست
كمي هم فكر كنيم كه امام زماني دركار است
کمی مـَـرد باشیم فقط کمی ...................... باشيم ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب: داستان س,ك,س,ي , ماجراي تجاوز پسري در جردن به يك دختر , فيلم دختر 14 ساله , داستان دختر 14 ساله و پسر 22 ساله , فيلم تجاوز پسر به دختر , كليپ هاي داغ , متن داستان هاي sexi , تجاوزهاي عجيب , تجاز , سكس دختر 10 ساله با پسر 25 ساله , سكس دختر 10 ساله , رابط نامشروع يك دختر 10 ساله , من و دختر همسايه , , :: 20:25 :: نويسنده : HAMID
این اتفاق تاسف بار در محله ی جردن رخ داده کجا بقیه تو ادامه مطلب ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ادامه مطلب ... ![]()
جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:23 :: نويسنده : HAMID
آدم CD خام گوش بده ولي اينجوري ضايع نشه هههههههخخخخخ . . .. ... ..................... برید ادامه مطلب خودتون ببینید ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ادامه مطلب ... ![]()
جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب: ترول های فوق العاده خنده دار , ترول های خفن , تصاویر زشت و خفن , خفن ترین ترول ها , ترول های خیلی خنده دار , خنده دارتین ترول ها , ترول های کمیاب , ترول زشت , تصویر زشت , ترول بیتربیتی , بیتربیت ترین ترول , ترول بسایر خنده دار , تصاویر بسایر خنده دار , عکس وحشتناک خنده دار , عکس برای خنده , محض خندهه , ههه , تروووول , lol , میای بخندیم؟ , , :: 20:19 :: نويسنده : HAMID
![]()
جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب: تقلب , چگونه تقلب کنیم , یک پسر هنگم تقلب کردن , اموزش تقلب کردن , پسر ها و تقلب کردن , تقلب های زیبا , چگونه با تقلب مبارزه کنیم؟؟؟ , تقثلب هنگام کنکوری , تقلب امتحان , گرفتن تقلب , کشف تقلب , هوش پسرها در تقلب , روش های تقلب , زیباترین تقلب ها در طول امتحان , چگونه در امتحان بیست بگیریم؟ , تصاویر زیبا و خنده دار , تصاویر طنز از تقلب , نحوه تقلب , تصاویر نطز و زیبا , تصاویر نقاشی , , :: 20:15 :: نويسنده : HAMID
استعدادی که ما پسرها داریم هیچ دختری نداره. مراقب امتحان هرکاری که بکنه باز پرچم تقلب بالاست به چند نمونه از استعداد های ما پسرها در ادامه مطلب توجه کنید ( یه لحظه فکر کردم گوینده اخبارم ههههه) . . ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ادامه مطلب ... ![]()
جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:: تصاویر منحرف کننده , انحرافی , مطالب خفن و خنده دار , تصاویر زیبا و جالب , تصاویر ورزشی , ورزش بانوان , مطلب خنده دار , شنای زنان در پارک , ورزش شنا زنان در یکی از پارکهای ایران , شنا رفتن زنان , ورزش بانوان به صورت طنز , [ سه شنبه 03 ارديبهشت 1392 ] [ 12:17 ] [ s a m a n e ] نظرات (3) , :: 20:8 :: نويسنده : HAMID
خوراک خودتونه بخدا . عکس از شنای خانمای ایرانی بدون سانسور . ببین که جایی گیرتون نمیاد ... بعدش دعام کنیناااااااا . . . . ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ادامه مطلب ... ![]() ![]()
جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:داستان خیانت زن به شوهرش, داستان طنز , داستان طنز , برچسب ها : داستان کوتاه , داستان طنز , داستان خفن , داستان خنده دار , داستان سرکاری , داستان جالب , داستان سوتی , مزاحم تلفنی , مزاحم تلفنی خنده دار , سرکار گذاشتن مردم با تلفن , مزاحم شدن خنده دار , داستان مزاحم تلفنی , داستان خنده دار مزاحم , وقتی شماره تلفن اشتباه گرفته میشه , داستان خط رو خط شدن موبایل , داستان خیانت , داستان خیانت یک زن به شوهرش , داستان عبرت اموز خیانت , داستان سرکاری خیانت , داستان کوتاه خیانت مامان به بابا , , :: 20:1 :: نويسنده : HAMID
صدای زنگ تلفن دختر کوچولو گوشی رو بر میداره
-سلام . کیه؟
-سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!
- نمیشه!...
- چرا؟
- چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!...سکوت...
- بابایی ما که عمو حسن نداریم!
- چرا داریم. الآن پهلو مامانه.
- ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به درو بگو بابا اومده خونه!
- چشم بابا!......چند دقیقه بعد...
- بابا جون گفتم.
- خوب چی شد؟
.... ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ادامه مطلب ... ![]()
جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:ایامیدانید,دانستنی های, جالب,خواندنی,دانستنی های خواندنی, :: 11:25 :: نويسنده : HAMID
بسم الله الرحمن الرحیم آیا میدانید : در تایوان بشقابهای گندمی درست میشود وافراد بعد از خوردن غذا بشقابهایشان را هم میخورند. آیا میدانید : گوش و بینی درتمام طول عمر انسان در حال رشد میباشند و بزرگتر میشوند. آیا میدانید : آب دریا بهترین ماسک زیبایی پوست میباشد. آیا میدانید : اولین مردمانی که نخ را کشف کردند وموفق به ریسیدن آن شدند ایرانیان بودند. آیا میدانید : بزرگترین دریای دنیا دریای مدیترانه است و عمیقترین نقطه آن به ۴۳۳۰متر میرسد. آیا میدانید : فقط پشه ماده نیش میزند و از پروتین خون مکیده شده جهت تخم گذاری استفاده میکند. آیا میدانید : هر چشم مگس دارای ۱۰ هزار عدسی است. آیا میدانید : مقاومت موش صحرایی در برابر بیآبی بیشتر از شتر است. آیا میدانید : جمعیت میمونهای هند بالغ بر ۵۰ میلیون است. آیا میدانید : یک نوع وزغ وجود دارد که در بدن خود سم کافی برای کشتن ۲۲۰۰ انسان در اختیار دارد. آیا میدانید : ۳۵۰ هزار نوع کفشدوزک در جهان وجود دارد. آیا میدانید : نوشابه های زرد رنگ، زیانبارتر از نوشابههای سیاه رنگ هستند. آیا میدانید : شش چپ، اندکی از شش راست کوچکتر است تا فضای کافی برای قرارگیری قلب فراهم آید. آیا میدانید : تعداد سلولهای گیرنده بویایی در سگهای معمولی، یک میلیارد و در سگهای شکاری،۴ میلیارد عدد است آیا میدانید : رشد کودک در بهار بیشتر است. آیا میدانید : هر انسان در حدود نیم ساعت یک تک سلولی بوده است ؟ آیا میدانید : دندان تنها بخش از بدن انسان است که ترمیم نمی شود ؟ آیا میدانید : هر چروک ایجاد شده در ابرو نتیجه ۲۰۰۰۰۰ اخم است ؟ آیا میدانید : اکثر افراد در کمتر از ۷ دقیقه خوابشان میبرد ؟ آیا میدانید : آب دریا بهترین ماسک برای صورت انسان است ؟ آیا میدانید : ورزش کردن در گرما به کاهش اشتها کمک میکند ؟ آیا میدانید : عمر پرزهای چشایی انسان از ۷ تا ۱۰ روز است ؟ آیا میدانید : اندازه قلب هر فرد به اندازه مشت اوست ؟ آیا میدانید : قلب انسان بطور متوسط ۱۰۰ هزار بار در سال میتپد ؟ آیا میدانید : سریع ترین عضله بدن انسان زبان اوست ؟ آیا میدانید : بدن انسان پنجاه هزار کیلومتر رشته عصبی دارد ؟ آیا میدانید : تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیه چشم است ؟ آیا میدانید : استرس تا ۵ برابر سیستم ایمینی بدن را پایین می آورد ؟ آیا میدانید : تـنها در طول زمانی که این جمله را می خوانید در حدود ۵۰ هزار سلول بدنتان میمیرد و سلول های جدید جایگزین آن می شود ؟ آیا میدانید : در طـول یـک ساعت قلب شما آنقدر سخت کار می کند کـه مــی تـــوانــد انرژی حمل یک جسم یک تنی به اندازه یک کیلومتر از سطح زمین را تامین کند ؟ آیا میدانید : اولین دوقلوهای آزمایشگاهی اولین بار در سال ۱۹۸۱ به دنیا آمدند ؟ آیا میدانید : اگر سلول های موجود بر روی پوست بدن انسان را به دنبال هم بچینیم، طول آن به ۴۵ مایل خواهد رسید ؟ آیا میدانید : در طول یک سال، قلب یک انسان عادی ۴۰ میلیون بار می تپد ؟ آیا میدانید : بیشتر انسانها در یک دقیقه ۲۵ مرتبه پلک می زنند و بطور میانگین هر انسان سالانه بیش از ۱۳ میلیون مرتبه پلک می زند ؟ آیا میدانید : معده شما باید هر دو هفته یکبار ماده مخاطی جدید ترشح کند در غیر اینصورت خودش را هضم خواهد کرد ؟ آیا میدانید : شش سمت چپ کوچکتر از شش سمت راست است تا فضایی برای قلب ایجاد شود ؟ آیا میدانید : جراحی چشم یکی از پیشرفت های چشمگیر در طب باستان به شمار می رود ؟ آیا میدانید : عطسه در هنگام خارج شدن از دهان، سرعتی بالغ بر ۱۰۰ مایل بر ساعت دارد ؟ آیا میدانید : اگر بدن شما خشک و یخ زده شود ۱۰% به وزن آن اضافه خواهد شد که این مقدار وزن اضافی را مایکرو ارگانیسم هایی که بر روی بدن قرار دارند، تشکیل می دهند ؟ آیا میدانید : براساس آمارهای اخیرسازمان جهانی سلامتی، روزانه در حدود ۱۰۰ میلیون فعالیت جنسی رخ میدهد؟ آیا میدانید : زمانیکه گوشت و شیر را با هم می خورید، بدن به هیچ وجه کلسیم شیر را جذب نمی کند و بهتر است میان مصرف گوشت و شیر حداقل ۲ ساعت فاصله باشد ؟ آیا میدانید : ما یک داروخانه کامل در بدن خود داریم و می توانیم هر دارویی را در بدن خود تولید کنیم ؟ آیا میدانید : طول قد هر انسان سالم برابر هشت وجب دست خود اوست ؟ آیا میدانید : محـقـقان اخیـراً بـه ایـن نتیجه رسیده اند که کلیه انسان ۵۰۰ عملکرد متفاوت دارد ؟ آیا میدانید : ساختمان عملکرد دست وال، سگ، پرندگان (بال ها) و انسان دقیقاً مشابه است ؟ آیا میدانید : شبکه چشم ۱۳۵ میلیون سلول احساس دارد که مسئولیت گرفتن تصاویر و تشخیص رنگها را بر عهده دارد ؟ آیا میدانید : چشم انسان حدود ۱۳۵ میلیون سلول بینایی دارد که معادل یک دوربین ۱۳۵ مگاپیکسل عمل می کند ؟ آیا میدانید : چشم سالم انسان میتواند ده میلیون رنگ را مختلف را ببیند و آنها را از یکدیگر تمیز دهد ؟ آیا میدانید : گوش و بینی شما در تمام طول عمر به رشد خود ادامه می دهند ؟ آیا میدانید : چشمهای ما از بدو تولد همین اندازه بودهاند، اما رشد گوش و بینی ما هیچوقت متوقف نمیشوند ؟ آیا میدانید : شواهد نشان داده است که انسان از هفتاد هزار سال پیش لباس بر تن می کرده است ؟ آیا میدانید : عمر مفید انسانها در کف دستشان اینگونه (۸۱ – ۱۸ = ۶۳) نوشته شده است ؟ آیا میدانید : ضریب هوشی انسان های معمولی بین ۸۵ تا ۱۰۵ است ؟ آیا میدانید : هر تار موی انسان میتواند تا وزن ۱۰۰ گرم رشد کند ؟ آیا میدانید : یک انسان نهایتا میتواند با سرعت ۳۵ کیلومتر در ساعت بدود ؟ آیا میدانید : کالبد شکافی انسانهای جدید بسیار بیشتر از انسانهای قدیمی طول میکشد ؟ آیا میدانید : انسان با خوردن ۲۰ نیش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد ؟ آیا میدانید : هر انسان میتواند ۱ دقیقه نفس خود را حبس کند و رکوردش در جهان ۸۵ ثانیه است ؟ آیا میدانید : وزن اسکلت انسان بالغ ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است ؟ آیا میدانید : انسان اولیه (ناندرتال ها) و اجداد اولیه انسان هر دو در یک زمان در اروپا بودند ؟ آیا میدانید : یک انسان ۸ ثانیه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است ؟ آیا میدانید : لایه بیرونی پوست انسان هر ۲ هفته یکبار با سلولهای جدید تعویض میشود ؟ آیا میدانید : انسان ۹ هزار سال پیش از میلاد برای اولین بار به کشاورزی پرداخت ؟ آیا میدانید : دویست میلیون موجود زنده روی زمین وجود دارد که انسان یکی از آنها است ؟ آیا میدانید : کبد انسان در ۳۰۰ تا ۵۰۰ روز نو میشود، یعنی اینکه از سلولهای جدیدی برخوردار میشود ؟ ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:داستان باحال ,داستان بال 18 سال,18 سال به بالا , +18, :: 11:15 :: نويسنده : HAMID
خانومی برای درمان مشکل بچه دار نشدن خود به پزشک مراجعه کرد. پس از معاینات و آزمایش های مربوطه، پزشک نظر داد که متاسفانه مشکل از مرد میباشد و تنها راه حل ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
” توی ماشینت چیزی برای گوش کردن نیست “ - البته . پسر جوان ،سپس پخش خودرو را روشن کرد . صدای ترانه ای انگلیسی زبان به گوش رسید . از آینه به دختر جوان نگاهی انداخت و با همان لبخند ظریفش که از ابتدا بر لب داشت گفت :”کریس دبرگ هست ، حالا خوشتون نمیاد عوضش کنم “. دخترک با شنیدن حرف پسرجوان ،خنده تمسخر آمیزی سر داد . - ها ها ها ، این که اریک کلاپتون . نمیشنوی مگه ، انگلیسی می خونه . اصلا کجاش شبیه کریس دبرگ . دخترک ، قیافه ای به خود گرفت و ادامه داد:” اِی ، کمی ” - پس کسی طرف حسابمه که خیلی موسیقی حالیشه . من موسیقی رو خیلی دوست دارم ، اما الان اونقدر مشغله ذهنی دارم که حال و حوصله موسیقی کار کردن رو ازم گرفته . دخترک لبخندی زیرکانه زد و با لحنی کش دار گفت:” ای بابا، بسوزه پدر عاشقی . چی شده ، راضی نمیشه ؟” - نه بابا، من تا حالا عاشق نشده ام . البته کسی رو پیدا نکرده ام که عاشقش بشم ، و اگرنه اگه مورد خوبی پیش بیاد ، از عاشقی هم بدم نمیاد . اصل قضیه اینه که، قبل از اینکه با ماشین بزنم بیرون و در خدمت شما باشم ، توی خونه با بابام دعوام شد . - آخی ، سرچی؟ لابد پول بهت نمی ده. - نه ، تنها چیزی که میده پول . مشکل اینجاست که فردا دارم می رم بروکسل، اونوقت این آقا گیر داده بمون توی شرکت کار داریم . با گفتن این جملات توسط پسر جوان ، دخترک، با اینکه سعی می کرد به چهره اش هویدا نشود ، اما کاملا چهره اش دگرگون شد و با لحنی کنجکاوانه پرسید: ” اِه، بروکسل چی کار داری؟ ” - دایی ام چند سالی هست که اونجاست . بعد از سه چهار ماه کار مداوم ، می خواستم برم اونجا یه استراحتی بکنم؟ دخترک بادی به غبغب انداخت و سریع پاسخ داد: - اتفاقا من هم یک هفته پیش از اسپانیا برگشتم. - اِه، شما هم اونجا فامیل دارید؟ کدوم شهر. - فامیل که نداریم ، برای تفریح رفته بودم ونیز. پسر جوان نیشخندی زد و گفت : اصلا ولش کن بابا ، اسم قشنگتون چیه؟ - من دایانا هستم. اسم تو چیه، چند سالته؟ چه کاره ای؟ - چه خبره؟ یکی یکی بپرسید، این جوری آدم هول میشه … اولاً این که اسم خیلی قشنگی دارید ، یکی از اون معدود اسم هایی که من عاشقشونم . اسم خودم سهیل ، ۲۵ سالمه و پیش بابام که کارگذار بورس کار می کنم . خوب حالا شما . دخترک با شنیدن این حرفهای سهیل ، چهره اش گلگون شد و به تشویش افتاد . - من که گفتم ، اسمم دایاناست . ۲۳ سالمه و کار هم نمی کنم . خونمون سمت الهیه است و الان هم محض تفریح دارم می رم صادقیه . تا حالا بوتیک های اونجا نرفته ام . با یکی از دوستام اونجا قرار گذاشته ام تا بوتیک هاش رو ببینیم و اگه چیز قشنگی هم بود بخریم . - همین چیزایی هم که الان پوشیده اید خیلی قشنگه ها. دایانا ، گره کوچک روسریش را باز کرد و بار دیگر گره کرد . سپس گفت: - اِی ، بد نیست . اما دیگه یک ماهی هست که خریدمشون . خیلی قدیمی شده اند … . ولش کن ، اصلا از خودت بگو ، گفتی موسیقی کار نکرده ای و دوست داری کار کنی ، آره؟ - چرا ، تا چند سال پیش یه مدتی پیانو کار می کردم. دخترک ، سعی می کرد دلبرانه سخن وری کند ، اما ناگهان به جوشش افتاد ، طوری که منقطع صحبت می کرد و کلمات را دستپاچه بیان می کرد. -ای وای، من عاشق پیانو ام . خیلی دوست دارم پیانو کار کنم ، یعنی یه مدتی هست که کلاسش رو می رم ، اما هنوز خیلی بلد نیستم . … اصلا اینجوری نمیشه، نگه دار بیام جلو بشینم راحت تر حرف بزنیم . سهیل ، بی ردنگ خودرو را متوقف کرد . دایانا هم سریع پیاده شد و به صندلی جلو رفت . -دایانا خانوم ، داریم می رسیما . - دایانا خانوم کیه؟ دایانا … . ولش کن ، فعلا عجله ندارم . بهتره چند دقیقه دیگه هم با هم باشیم . آخه من تازه تو رو پیدا کرده ام . تو که مخالفتی نداری ؟ - نه ، من که اومده بودم حالی عوض کنم . حالا هم کی بهتر از تو که حالم رو عوض کنه . فقط باید عرض کنم که الان ساعت نه و نیمه ، حواست باشه که دیرت نشه . دخترک با شنیدن صحبت های سهیل، وقتی متوجه ساعت شد، چهره اش رنجور شد و در حالی که لب خود رابا اضطراب می گزید ، گفت: -آره راست میگی … پس حداقل یه چند دقیقه ای ماشینت رو دور فلکه نگه دار ، باهات کار دارم . سهیل ، با قبول کردن حرفهای دایانا ، حوالی میدان که رسید ، خودرو را متوقف کرد . روی خود را به دخترک کرد و کمرش را به در تکیه داد . عینک دودی را از چشمانش برداشت .چهره ای نسبتا گیرا داشت . ته ریشی به صورتش بود و موهایی ژولیده داشت که تا گوشش را می پوشانید . پخش خودرو را خاموش کرد و سپس با همان لبخندی که بر لب داشت گفت : - بفرمایید. دیگر کاملا از ظاهر و طرز صحبت دخترک می شد پی به هیجانش برد. - موبایلت … شماره موبایلت رو بده، البته اگه ممکنه . پسر جوان لحظه ای فکر کرد و سپس گوشی همراه خود را از روی داشبورد- پشت فرمان برداشت . آن را به سمت دایانا دراز کرد. - بگیر ، زنگ بزن گوشی خودت که هم شماره تو روی موبایلم ثبت بشه و هم شماره من روی موبایل تو بیفته . فقط صبر کن روشنش کنم … اونقدر اعصابم خورد بود که گوشی رو خاموش کردم . دایانا ، به محض دیدن گوشی گران قیمت سهیل به وجد آمد . اما سریع شوق خود را کتمان کرد و فقط به گفتن”کوشی خوبی داری ها” قناعت کرد . - قابلت رو نداره . اتفاقا باید عوضش کنم ، خیلی یوغره. - خوب ، ممنون . فقط بگو کی می تونیم همدیگه رو دوباره ببینیم . - ببینم چی میشه . اگه فردا برم بروکسل که هیچ، اما اگه تهران بودم یه کاریش می کنم . اصلا بهم زنگ بزن . - باشه … پس من می رم .فعلا خداحافظ . - خوشحال شدم،…خداحافظ . … زنگ یادت نره . دختر جوان ، درحالی که احساس مسرت می کرد ، با گامهایی لرزان (از شوق) از خودرو خارج شد . هر چند قدمی که بر می داشت ،سرش را برمی گرداند و مزدا را نگاه می کرد و دستی برای سهیل تکان می داد . پس از دور شدن دایانا ، سهیل از داخل خودرو پیاده شد و طوری که دایانا متوجه نمی شد، او را تعقیب کرد . حوالی همان میدان بود که دایانا روی صندلی های یک ایستگاه اتوبوس نشست . سهیل ،دایانا دستش را به ساق شلوار خود انداخت و تایی که از داخل داده بود را باز کرد . شلواردیگر کوتاه نبود . از داخل کیفی که بر روی دوشش بود مقنعه ای بیرون آورد و در لحظه ای کوتاه آنرا سر کرد و از زیر مقنعه ، تکه پارچه ای که بر سرش بود ، بیرون کشید . از داخل همان کیف ، آینه کوچکی خارج کرد و با یک دستمال کوچک ، از آرایش غلیظی که روی صورتش بود کاست . موهای خرمایی رنگش را که روی صورتش سرازیر شده بود ، داخل مقنعه کرد و با آمدن اولین اتوبوس ، از محل خارج شد . سهیل در طول دیدن این صحنه ها ، همچنان لبخند بر لب داشت . با رفتن دایانا، سهیل به سمت مزدا حرکت کرد . به خودرو که نزدیک می شد زنگ موبایلی که همراهش بود ، به صدا در آمد. سهیل بلافاصله گوشه ای لابلای جمعیت در حال گذر ، خود را پنهان کرده بود و دایانا را نظاره می کرد . پاسخ داد: - بله؟ صدای خواهش های پسر جوانی از آنسوی گوشی آمد . - سلام ، آقا هر چی می خوایی از تو ماشین بردار ، فقط ماشین رو سالم بهم تحویل بده . تو رو خدا ، بگو کجاست بیام ببرم … - خوب بابا ، چه خبرته . تا تو باشی و در ماشینت رو برای آب هویج گرفتن باز نزاری … ببینم به پلیس هم زنگ زدی ؟ - نه ، به جون شما نه ، فقط تو رو خدا ماشین رو بده . - جون من قسم نخور ، من که می دونم زنگ زده ای …ولی عیبی نداره ، آدرس می دم بیا … فقط یه چیزی ، این یارویی که سی دیش توی ماشینت بود کی بود؟ - کی ؟ اون خارجیه ؟ … استینگ بود ، استینگ . - هه هه … یه چیز دیگه هم می پرسم و بعدش آدرس رو می دم ؛ ونیز توی اسپانیاست ؟ - ونیز؟ نه بابا، ونیز که توی ایتالیاست … آقا داری مسخره ام می کنی ، آدرس رو بده دیگه … - نه ، داشتم جدول حل می کردم . مزدای قرمزت ، ضلع جنوبی صادقیه پارک شده . گوشیت رو می زارم توی ماشین ، ماشین رو هم می بندم و سوییچ رو می اندازم توی سطل آشغالی که کنار ماشینته . راستی یه دایانا خانوم هم بهت زنگ می زنه ، یه دختر خوشگل،… برو حالش رو ببر ، برات مخ هم زدم ،… خداحافظ..... . . . امید وارم خوشتون بیاد... ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:48 :: نويسنده : HAMID
غضنفر: برو يه نوشيدني واسم بگير ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:از دست این خانوما,ماجرای لب تاب,لب تاب خانوما,, :: 13:47 :: نويسنده : HAMID
![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:خنده دار,جک,جک جدید,جک ترکی,جک غضنفری,جک قضنفری,جک لری ,, :: 13:46 :: نويسنده : HAMID
![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]() ماجرای کیک تولد ![]() ![]() ![]() مسابقه وبلاگ برتر ماه ![]()
![]() |